با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Puritanical

ˌpjʊrɪˈtænɪkl ˌpjʊərəˈtænɪkl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
وابسته به فرقه پیوریتان‌ها، وابسته به پاک‌دینان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد puritanical

  1. adjective proper, straitlaced
    Synonyms: abstinent, austere, conforming, moral, priggish, prim, prissy, prudish, rigid, stern, strict, stuffy

ارجاع به لغت puritanical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «puritanical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/puritanical

لغات نزدیک puritanical

پیشنهاد بهبود معانی