با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Purlieu

ˈpɜːrluː ˈpɜːljuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
(در اصل) بخش دور‌افتاده‌ی جنگل (که از مقررات جنگل‌بانی معاف و به مالکان خصوصی پس داده شده بود)
noun
پاتوق، میعادگاه، محل تردد
noun
(جمع) بخش دور افتاده، بخش خارج از شهر، حومه
noun
(جمع) حدود و ثغور، محدودهها، حول و حوش، حوالی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد purlieu

  1. noun Border
    Synonyms: fringe, outskirts, periphery, area, environ, environs, hangout, haunt, neighborhood
  2. noun Environment
    Synonyms: vicinity, locale, district

ارجاع به لغت purlieu

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «purlieu» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/purlieu

لغات نزدیک purlieu

پیشنهاد بهبود معانی