امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Purulence

American: ˈpjʊərələns British: ˈpjʊərələns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
ریم، آلودگی، زخم چرکی، چرک‌داری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد purulence

  1. noun Symptom of being purulent (containing or forming pus)
    Synonyms:
    purulency
  1. noun A fluid product of inflammation
    Synonyms:
    pus suppuration ichor sanies festering

ارجاع به لغت purulence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «purulence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/purulence

لغات نزدیک purulence

پیشنهاد بهبود معانی