امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Push Through

pʊʃ θru pʊʃ θruː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
به تصویب رساندن، به تایید رساندن، اجرایی کردن، انجام دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- We need to push through this new strategy if we want to stay ahead of the competition.
- اگر می‌خواهیم جلوتر از رقبا بمانیم، باید این استراتژی جدید را اجرایی کنیم.
- The government is determined to push through these new policies for the betterment of the economy.
- دولت مصمم است که این سیاست‌های جدید را برای بهبود اقتصاد به تصویب رساند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت push through

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «push through» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/push-through

لغات نزدیک push through

پیشنهاد بهبود معانی