امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pushback

ˈpʊʃbæk ˈpʊʃbæk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
انگلیسی آمریکایی واکنش منفی، مخالفت، انتقاد (به چیزی جدید)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The policy received pushback due to concerns about its effectiveness.
- این سیاست به‌دلیل نگرانی‌ها در مورد اثربخشی آن با مخالفت مواجه شد.
- The pushback on the changes revealed deep divisions within the organization.
- واکنش منفی به تغییرات، شکاف عمیقی را در سازمان پیدا کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pushback

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pushback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pushback

لغات نزدیک pushback

پیشنهاد بهبود معانی