امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Puzzle

ˈpʌzl ˈpʌzl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    puzzled
  • شکل سوم:

    puzzled
  • سوم‌شخص مفرد:

    puzzles
  • وجه وصفی حال:

    puzzling
  • شکل جمع:

    puzzles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb countable C2
گیچ کردن، آشفته کردن، متحیر شدن، لغز، معما، چیستان، جدول معما

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Her strange disease puzzled the doctors.
- بیماری عجیب او دکترها را سردرگم کرد.
- The neighbors were puzzled by her behaviour.
- همسایه‌ها از رفتار او هاج‌و‌واج شده بودند.
- a puzzling problem
- مسئله‌ی گیج‌کننده
- Questions having to do with the creation of the world puzzle most of us.
- پرسش‌های مربوط به آفرینش جهان اکثر ما را سرگشته می‌کنند.
- She puzzled over the choice of a husband for months.
- ماه‌ها درباره‌ی انتخاب شوهر به تفکر پرداخت.
- I puzzled over her words and tried to understand her meaning.
- درباره‌ی حرف‌های او در اندیشه بودم و می‌کوشیدم منظور او را درک کنم.
- the puzzle of the bridegroom's disappearance
- معمای غیب شدن داماد
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد puzzle

  1. verb baffle, confuse
    Synonyms:
    addle amaze bamboozle beat befog befuddle bemuse bewilder buffalo complicate confound discombobulate disconcert distract disturb dumbfound flabbergast floor flummox foil frustrate get to mystify nonplus obscure perplex pose profundicate psych out put off rattle snow stir stumble stump throw
    Antonyms:
    clarify elucidate explain illustrate unravel
  1. verb wonder about
    Synonyms:
    ask oneself brood cudgel marvel mull over muse ponder rack one’s brains study think about think hard
    Antonyms:
    not care

Phrasal verbs

  • puzzle out

    (با تفکر و تعمق) حل کردن، پی بردن

  • puzzle over

    فکر خود را بر چیزی متمرکز کردن، مورد تفکر عمیق قرار دادن

ارجاع به لغت puzzle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «puzzle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/puzzle

لغات نزدیک puzzle

پیشنهاد بهبود معانی