امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Puzzling

ˈpʌzlɪŋ ˈpʌzlɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    puzzled
  • شکل سوم:

    puzzled
  • سوم‌شخص مفرد:

    puzzles
  • صفت تفضیلی:

    more puzzling
  • صفت عالی:

    most puzzling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
گیج‌کننده، سردرگم‌کننده، حیرت‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a puzzling fact
- حقیقتی حیرت‌آور
- It's a rather puzzling film.
- فیلم سردرگم‌‌کننده‌ای است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد puzzling

  1. adjective confusing
    Synonyms:
    abstruse ambiguous baffling bewildering beyond one difficult enigmatic hard incomprehensible inexplicable involved knotty labyrinthine misleading mystifying obscure perplexing surprising unaccountable unclear unfathomable
    Antonyms:
    comprehendible intelligible understandable

ارجاع به لغت puzzling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «puzzling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/puzzling

لغات نزدیک puzzling

پیشنهاد بهبود معانی