امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Puzzling

ˈpʌzlɪŋ ˈpʌzlɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    puzzled
  • شکل سوم:

    puzzled
  • سوم‌شخص مفرد:

    puzzles
  • صفت تفضیلی:

    more puzzling
  • صفت عالی:

    most puzzling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
گیج‌کننده، سردرگم‌کننده، حیرت‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a puzzling fact
- حقیقتی حیرت‌آور
- It's a rather puzzling film.
- فیلم سردرگم‌‌کننده‌ای است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد puzzling

  1. adjective confusing
    Synonyms: abstruse, ambiguous, baffling, bewildering, beyond one, difficult, enigmatic, hard, incomprehensible, inexplicable, involved, knotty, labyrinthine, misleading, mystifying, obscure, perplexing, surprising, unaccountable, unclear, unfathomable
    Antonyms: comprehendible, intelligible, understandable

ارجاع به لغت puzzling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «puzzling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/puzzling

لغات نزدیک puzzling

پیشنهاد بهبود معانی