امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pyknic

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
( pycnic ) آدم شکم‌گنده، دارای شکم بزرگ و اندام خپله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pyknic

  1. adjective Having a squat and fleshy build
    Synonyms:
    endomorphic
    Antonyms:
    ectomorphic mesomorphic

ارجاع به لغت pyknic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pyknic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pyknic

لغات نزدیک pyknic

پیشنهاد بهبود معانی