امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Pyrotechnics

    ˌpaɪroʊˈteknɪks ˌpaɪrəʊˈteknɪks
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun adjective
    فن آتش‌بازی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pyrotechnics

    1. noun The craft of making fireworks
      Synonyms:
      fireworks pyrotechny rockets combustible devices sparklers calorimetry

    ارجاع به لغت pyrotechnics

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pyrotechnics» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pyrotechnics

    لغات نزدیک pyrotechnics

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return