با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Quag

kwæɡ kwæɡ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( bog ، marsh =) باتلاق، لرزیدن، لرزاندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quag

  1. noun A usually low-lying area of soft waterlogged ground and standing water
    Synonyms: mire, quagmire, morass, bog, fen, marsh, marshland, muskeg, slough, swamp, swampland, wetland, slack

ارجاع به لغت quag

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quag

لغات نزدیک quag

پیشنهاد بهبود معانی