با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Qwerty

ˈkwɜːrti ˈkwɜːti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(صفحه کلید) استاندارد، کیبوردی دارای کلیدهایی که به روش معمول برای کشورهای انگلیسی زبان مرتب شده‌است
- QWERTY may not have been the most sensible keyboard arrangement.
- صفحه کلید استاندارد ممکن است معقول ترین چیدمان صفحه کلید نبوده باشد.
- One handset boasts a touchscreen and the other will have its qwerty keyboard.
- یک گوشی دارای صفحه نمایش لمسی و دیگری دارای صفحه کلیدی استاندارد است.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت qwerty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «qwerty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/qwerty

لغات نزدیک qwerty

پیشنهاد بهبود معانی