امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Racehorse

ˈreɪshɔːrs ˈreɪshɔːs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
اسب مسابقه، اسب تندرو، اسب سوغانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد racehorse

  1. noun A horse bred for racing
    Synonyms: race horse, bangtail

ارجاع به لغت racehorse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «racehorse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/racehorse

لغات نزدیک racehorse

پیشنهاد بهبود معانی