امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Radiotelegraph

reɪdiːoʊˈteləɡræf ˈreɪdɪəʊˈtelɪɡrɑːf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
( radiotelegraphic ) تلگراف رادیویی کردن، تلگراف بی‌سیم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد radiotelegraph

  1. noun Telegraphy that uses transmission by radio rather than by wire
    Synonyms:
    radiotelegraphy wireless-telegraphy
  1. noun The use of radio to send telegraphic messages (usually by Morse code)
    Synonyms:
    radiotelegraphy wireless telegraph wireless-telegraphy

ارجاع به لغت radiotelegraph

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «radiotelegraph» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/radiotelegraph

لغات نزدیک radiotelegraph

پیشنهاد بهبود معانی