با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Raisin

ˈreɪzn ˈreɪzn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    raisins

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کشمش، مویز
- I love eating raisins as a healthy snack.
- من عاشق خوردن کشمش به‌عنوان یک میان‌وعده‌ی سالم هستم.
- The cookie recipe calls for a handful of raisins.
- دستورپخت کوکی نیاز به یک مشت مویز دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت raisin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «raisin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/raisin

لغات نزدیک raisin

پیشنهاد بهبود معانی