با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Ramp

ræmp ræmp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ramps

توضیحات

همچنین می‌توان از ramps به‌ جای ramp استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive countable
سرازیر شدن، خزیدن، صعود کردن، بالا بردن یا پایین آوردن، سکوب سراشیب، سرازیر، پله سراشیب، پیچ، دست‌انداز، پلکان، سطح شیب‌دار
- When the horse saw the snake, it ramped and neighed.
- وقتی که اسب مار را دید روی دو پا بلند شد و شیهه کشید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ramp

  1. noun incline
    Synonyms: access, adit, grade, gradient, hill, inclination, inclined plane, rise, slope

ارجاع به لغت ramp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ramp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ramp

لغات نزدیک ramp

پیشنهاد بهبود معانی