با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Rationally

ˈræʃnli ˈræʃnli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌طور عقلانی، به‌طور منطقی، معقولانه، از نظر منطقی
- Rationally, he knows that she won't go back to him, but emotionally he can't accept it.
- به‌طور عقلانی، او می‌داند که او نزد او برنمی‌گردد، اما از نظر احساسی نمی‌تواند این مسئله را بپذیرد.
- She argued her case calmly and rationally.
- او با آرامش و به‌طور منطقی درباره‌ی پرونده‌اش استدلال کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rationally

  1. adjective In a reasonable manner
    Synonyms: logically, sensibly, lucidly, intelligently
  2. adverb In a rational manner
    Antonyms: irrationally

لغات هم‌خانواده rationally

ارجاع به لغت rationally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rationally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rationally

لغات نزدیک rationally

پیشنهاد بهبود معانی