گذشتهی ساده:
rattledشکل سوم:
rattledسومشخص مفرد:
rattlesوجه وصفی حال:
rattlingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
در خانه یا اداره یا کارگاه بزرگتر از نیاز خود بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rattle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rattle