با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Ratty

ˈræti ˈræti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
موشی، موش‌وار، موش‌مانند
- a ratty old building
- ساختمان قدیمی و پرموش
- a ratty old coat
- پالتو قدیمی و ژنده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ratty

  1. adjective Showing signs of wear and tear or neglect
    Synonyms: shabby, dilapidated, tatty, bedraggled, broken-down, decaying, decrepit, dingy, decayed, down-at-heel, faded, mangy, rundown, scrubby, moth-eaten, scruffy, seedy, old, shoddy, sleazy, tattered, threadbare, tacky, unkempt, worn

ارجاع به لغت ratty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ratty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ratty

لغات نزدیک ratty

پیشنهاد بهبود معانی