امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ratty

ˈræti ˈræti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
موشی، موش‌وار، موش‌مانند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a ratty old building
- ساختمان قدیمی و پرموش
- a ratty old coat
- پالتو قدیمی و ژنده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ratty

  1. adjective Showing signs of wear and tear or neglect
    Synonyms:
    shabby dilapidated tatty bedraggled broken-down decaying decrepit dingy decayed down-at-heel faded mangy rundown scrubby moth-eaten scruffy seedy old shoddy sleazy tattered threadbare tacky unkempt worn

ارجاع به لغت ratty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ratty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ratty

لغات نزدیک ratty

پیشنهاد بهبود معانی