با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Rebase

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
تغییر کردن (پایه)
- The developer had to rebase the code to fix the issue.
- توسعه‌دهنده مجبور شد به منظور رفع مشکل، کد را تغییر دهد.
- The retail price index was rebased in January 1987.
- شاخص قیمت خرده‌فروشی در ماه ژانویه‌ی سال ۱۹۸۷ تغییر کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت rebase

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rebase» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rebase

لغات نزدیک rebase

پیشنهاد بهبود معانی