با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Rebellion

rɪˈbeljən rɪˈbeljən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rebellions

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun C1
شورش، یاغی‌گری، طغیان
noun
سرپیچی، نافرمانی، عصیان
- the rebellion of the Chinese people against the tyrannical government
- شورش مردم چین علیه دولت ستمگر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rebellion

  1. noun disobedience; revolt
    Synonyms: apostasy, defiance, disobedience, dissent, heresy, insubordination, insurgence, insurgency, insurrection, nonconformity, revolution, rising, schism, uprising
    Antonyms: calm, harmony, peace

ارجاع به لغت rebellion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rebellion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rebellion

لغات نزدیک rebellion

پیشنهاد بهبود معانی