با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Recapture

-tʃər riːˈkæptʃə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    recaptured
  • شکل سوم:

    recaptured
  • سوم شخص مفرد:

    recaptures
  • وجه وصفی حال:

    recapturing
  • شکل جمع:

    recaptures

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
پس گرفتن، دوباره تسخیر کردن، پس‌گیری
- The Russians recaptured Smolensk from the Germans.
- روس‌ها اسمولنسک را از آلمان‌ها پس گرفتند.
- to recapture a particular feeling
- احساس ویژه‌ای را در خاطر زنده‌کردن
- the recapture of Khoramshahr
- بازپس‌گیری خرمشهر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recapture

  1. verb To obtain again
    Synonyms: regain, recollect, reexperience
  2. verb Capture again
    Synonyms: retake
  3. noun The act of taking something back
    Synonyms: retaking

ارجاع به لغت recapture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recapture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recapture

لغات نزدیک recapture

پیشنهاد بهبود معانی