با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Recipe

ˈresəpi ˈresəpi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    recipes

معنی و نمونه‌جمله

noun countable B1
دستورالعمل، دستور پخت، راهنما
- Our plan is a recipe for success.
- نقشه‌ی ما راهنمای موفقیت است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recipe

  1. noun directions, formula
    Synonyms: compound, ingredients, instructions, method, modus operandi, prescription, procedure, process, program, receipt, technique
    Antonyms: ingredient

ارجاع به لغت recipe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recipe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recipe

لغات نزدیک recipe

پیشنهاد بهبود معانی