امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reciprocation

rɪˌsɪprəˈkeɪʃn̩ rɪˌsɪprəˈkeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
عمل متقابل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reciprocation

  1. noun The act of retaliating
    Synonyms:
    counteraction counterattack counterblow reprisal requital retaliation retribution revenge tit for tat vengeance
  1. noun Mutual interaction; the activity of reciprocating or exchanging (especially information)
    Synonyms:
    return trade interchange mutual exchange quid pro quo give-and-take

ارجاع به لغت reciprocation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reciprocation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reciprocation

لغات نزدیک reciprocation

پیشنهاد بهبود معانی