امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reconcile

ˈrekənsaɪl ˈrekənsaɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reconciled
  • شکل سوم:

    reconciled
  • سوم‌شخص مفرد:

    reconciles
  • وجه وصفی حال:

    reconciling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C2
صلح دادن، آشتی دادن، تطبیق کردن، راضی ساختن، وفق دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Their father reconciled the two quarreling brothers.
- پدرشان آن دو برادر را که نزاع داشتند آشتی داد.
- They decided to reconcile their differences.
- آنان تصمیم گرفتند که اختلافات خود را برطرف کنند.
- She refused to be reconciled with her husband.
- او از آشتی کردن با شوهرش سر باز زد.
- I reconciled my checkbook with the bank statement.
- دفترچه‌ی بانکی خود را با صورت‌حساب بانک تطبیق کردم.
- We must reconcile our ideals with reality.
- باید آرمان‌های خود را با واقعیت منطبق کنیم.
- The widow became reconciled to her lot.
- بیوه‌زن سرنوشت خود را قبول کرد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reconcile

  1. verb make peace; adjust
    Synonyms: accommodate, accord, accustom, appease, arbitrate, arrange, assuage, attune, bring together, bring to terms, bury the hatchet, come together, compose, conciliate, conform, cool, coordinate, fit, fix up, get together on, harmonize, integrate, intercede, kiss and make up, make matters up, make up, mediate, mitigate, pacify, patch things up, patch up, placate, propitiate, proportion, reconciliate, rectify, re-establish, regulate, resolve, restore harmony, reunite, settle, suit, tune, win over
    Antonyms: disagree, refuse
  2. verb resign oneself to something
    Synonyms: accept, accommodate, get used to, make the best of, put up with, resign, submit, yield
    Antonyms: divorce, estrange

ارجاع به لغت reconcile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reconcile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reconcile

لغات نزدیک reconcile

پیشنهاد بهبود معانی