امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Redact

rəˈdækt rɪˈdækt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - transitive
تنظیم کردن، به‌ صورت خاصی درآوردن، انشا کردن، آماده چاپ کردن، تحریر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
verb - transitive
مخدوش کردن متن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد redact

  1. verb Prepare for publication or presentation by correcting, revising, or adapting
    Synonyms: edit
  2. verb Formulate in a particular style or language
    Synonyms: frame, cast, put, couch
  3. noun Someone who puts text into appropriate form for publication
    Synonyms: redactor, reviser, rewriter, rewrite man

ارجاع به لغت redact

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «redact» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/redact

لغات نزدیک redact

پیشنهاد بهبود معانی