با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Reel

riːl riːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reeled
  • شکل سوم:

    reeled
  • سوم شخص مفرد:

    reels
  • وجه وصفی حال:

    reeling
  • شکل جمع:

    reels

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb
حلقه، قرقره
noun verb - transitive adverb
نخ پیچیده به دور قرقره، ماسوره، قرقره فیلم، حلقه فیلم، مسلسل، متوالی، پشت سر هم، چرخیدن، گیج خوردن، یله رفتن، تلوتلو خوردن
- Her head reeled under the blow.
- در اثر آن ضربه سرش گیچ رفت.
- The drunken man reeled down the street.
- مرد مست در راستای خیابان پیلی‌پیلی می‌خورد.
- When she saw the corpse, she reeled back in horror.
- جسد را که دید از وحشت پس پسکی رفت.
- a sudden attack that sent the enemy reeling
- حمله‌ی ناگهانی که دشمن را به قهقرا فرستاد
- The thought of all those galaxies sets my head reeling.
- تفکر درباره‌ی آن همه کهکشان سرم را به دوران می‌آورد.
- The street reeled before my eyes.
- خیابان جلو چشمم چرخ می‌خورد.
- a garden hose reel on wheels
- قرقره‌ی چرخ‌دار شلنگ باغبانی
- a film reel
- قرقره‌ی فیلم
- a reel of film
- یک حلقه فیلم
- steel rope in reels of 180 meters
- طناب پولادی در طوقه‌ی 180 متری
- to reel a fish in
- (با پیچیدن ریسمانی دور قرقره‌ی ماهیگیری) ماهی را گرفتن
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reel

  1. verb wobble; spin around
    Synonyms: bob, careen, falter, feel giddy, go around, lurch, pitch, revolve, rock, roll, shake, stagger, stumble, sway, swim, swing, swirl, teeter, titubate, totter, turn, twirl, waver, weave, wheel, whirl

Phrasal verbs

  • reel in

    1- دور قرقره (یا بوبین یا ماسوره) پیچیدن 2- ماهی گرفتن

  • reel off

    (به سرعت) تولید کردن، نوشتن، گرفتن (و غیره)

  • reel out

    از قرقره (یا بوبین و غیره) باز کردن

Idioms

ارجاع به لغت reel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reel

لغات نزدیک reel

پیشنهاد بهبود معانی