با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Reformatory

rɪˈfɔːrmətɔːri rɪˈfɔːmətri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    reformatories

معنی

noun adjective
به سازگاه، دارالتأدیب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reformatory

  1. noun reform school
    Synonyms: boot camp, cooler, correctional facility, correctional institution, jail, penal institution, penitentiary, prison, training school

ارجاع به لغت reformatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reformatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reformatory

لغات نزدیک reformatory

پیشنهاد بهبود معانی