امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reliability

riˌlaɪəˈbɪləti rɪˌlaɪəˈbɪlɪti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    reliabilities

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
قابلیت اطمینان، اعتبار، قابلیت کارکرد، عملکرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The reliability of the new software impressed the entire team.
- عملکرد نرم‌افزار جدید کل تیم را تحت‌تاثیر قرار داد.
- Reliability is a key factor in choosing a service provider.
- اعتبار عاملی کلیدی در انتخاب ارائه‌دهنده‌ی خدمات است.
noun uncountable
پایایی، قابلیت اعتماد (قوام کلی یک سنجش است.)
- The reliability of the experiment was confirmed through multiple trials.
- پایایی آزمایش از طریق کارآزمایی‌های متعدد تأیید شد.
- Researchers emphasized the importance of reliability in their findings.
- محققان بر اهمیت قابلیت اعتماد در یافته‌های خود تاکید کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reliability

  1. noun The quality of being dependable or reliable
    Synonyms:
    dependability trustworthiness constancy loyalty faithfulness sincerity devotion honesty authenticity steadfastness fidelity safety security dependableness trustability reliableness
    Antonyms:
    unreliability

لغات هم‌خانواده reliability

  • verb - intransitive
    rely

ارجاع به لغت reliability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reliability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reliability

لغات نزدیک reliability

پیشنهاد بهبود معانی