امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Repeal

rɪˈpiːl rɪˈpiːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    repealed
  • شکل سوم:

    repealed
  • سوم‌شخص مفرد:

    repeals
  • وجه وصفی حال:

    repealing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
لغو کردن، احضار کردن، احضار، بازگردانی، الغا، لغو، فسخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- to repeal a law
- قانون را لغو کردن
- the repeal of a law
- الغای یک قانون
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد repeal

  1. noun cancellation
    Synonyms:
    abolition abrogation annulment invalidation nullification rescinding rescindment rescission revocation withdrawal
    Antonyms:
    approval enactment passage sanction validation
  1. verb declare null and void
    Synonyms:
    abolish abrogate annul back out backpedal blow call off cancel countermand dismantle invalidate kill KO lift nix nullify opt out recall renig rescind reverse revoke scrub set aside shoot down stand down throw over vacate void wash out weasel out wipe out withdraw worm out X-out zap
    Antonyms:
    approve enact pass sanction validate

ارجاع به لغت repeal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repeal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/repeal

لغات نزدیک repeal

پیشنهاد بهبود معانی