امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Replete

rɪˈpliːt rɪˈpliːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
کاملاً پر، لبریز، چاق، تکمیل، انباشته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- with a heart replete with gratitude
- با قلبی آکنده از امتنان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد replete

  1. adjective full, well-stocked
    Synonyms:
    abounding abundant alive awash brimful brimming charged chock-full complete crammed crowded filled full up glutted gorged jammed jam-packed lavish loaded luxurious overfed overflowing packed plenteous rife sated satiated stuffed swarming teeming thronged well-provided
    Antonyms:
    empty needy wanting

ارجاع به لغت replete

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «replete» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/replete

لغات نزدیک replete

پیشنهاد بهبود معانی