امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reposition

ˌriːpəˈzɪʃn ˌriːpəˈzɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    repositioned
  • شکل سوم:

    repositioned
  • سوم‌شخص مفرد:

    repositions
  • وجه وصفی حال:

    repositioning

معنی

noun verb - transitive
مقام و موقعیت چیزی را تغییر دادن، انباشتگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reposition

  1. verb Change place or direction
    Synonyms: shift, dislodge
  2. noun Depositing in a warehouse
    Synonyms: repositing, storage, warehousing

ارجاع به لغت reposition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reposition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reposition

لغات نزدیک reposition

پیشنهاد بهبود معانی