امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Requital

American: rɪˈkwaɪtl British: rɪˈkwaɪtl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
اجر، پاداش، سزا، عوض، پاس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- in requital of your valuable services
- به پاس آن خدمات گران‌بهای شما
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد requital

  1. noun Something to make up for loss or damage
    Synonyms: amends, compensation, indemnification, indemnity, offset, quittance, recompense, redress, reimbursement, remuneration, reparation, repayment, restitution, satisfaction, setoff
  2. noun The act of retaliating
    Synonyms: retribution, reprisal, retaliation, revenge, vengeance, counteraction, counterattack, counterblow, recaliation, reciprocation, recompense, redress, payment, remuneration, tit for tat

ارجاع به لغت requital

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «requital» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/requital

لغات نزدیک requital

پیشنهاد بهبود معانی