امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rescue

ˈreskjuː ˈreskjuː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    rescued
  • شکل سوم:

    rescued
  • سوم‌شخص مفرد:

    rescues
  • وجه وصفی حال:

    rescuing
  • شکل جمع:

    rescues

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
نجات دادن، رهایی دادن، رهانیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- When I was young, I rescued a drowning child.
- جوان که بودم یک پسر در حال غرق شدن را نجات دادم.
- She rescued two children from a burning house.
- او دو کودک را از خانه‌ای که دچار حریق شده بود، نجات داد.
- ... rescued from the mouth (fangs) and claws of a wolf
- ... رهانید از دهان و چنگ گرگی
noun countable uncountable
نجات، خلاصی، رهایی
- the rescue of the hostages by our commandos
- نجات گروگان‌ها توسط تکاوران ما
- I could hear cries for rescue.
- صدای فریاد برای رهایی را می‌شنیدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rescue

  1. noun saving from danger
    Synonyms:
    deliverance delivery disembarrassment disentanglement emancipation exploit extrication feat heroics heroism liberation performance ransom reclaiming reclamation recovering recovery redemption release relief salvage salvation saving
    Antonyms:
    danger peril
  1. verb save from danger
    Synonyms:
    bail one out conserve deliver disembarrass disentangle emancipate extricate free get off the hook get out get out of hock give a break hold over keep liberate manumit preserve protect pull out of the fire ransom recapture recover redeem regain release retain retrieve safeguard salvage save life of set free spring unleash unloose
    Antonyms:
    harm hurt imperil injure

Collocations

لغات هم‌خانواده rescue

  • verb - transitive
    rescue

ارجاع به لغت rescue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rescue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rescue

لغات نزدیک rescue

پیشنهاد بهبود معانی