امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Resist

rɪˈzɪst rɪˈzɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    resisted
  • شکل سوم:

    resisted
  • سوم‌شخص مفرد:

    resists
  • وجه وصفی حال:

    resisting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive C1
ایستادگی کردن، مقاومت کردن، پایداری کردن، استقامت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Fatemeh resisted temptation.
- فاطمه در مقابل وسوسه مقاومت کرد.
- they resisted the enemy valiantly.
- با دلاوری در برابر دشمن ایستادگی کردند.
verb - transitive verb - intransitive
مقاوم بودن، تاب‌آوردن، پایدار بودن، دوام آوردن، تاوستن
- a metal that resists rust.
- فلزی که زنگ نمی‌زند.
- an armor that resists bullets.
- زرهی که در برابر گلوله مقاوم است.
verb - transitive verb - intransitive
مخالفت کردن، تن در ندادن
- to resist conscription.
- به خدمت نظام وظیفه تن در ندادن.
- we must resist the lowering of educational standards.
- بایستی با پایین آوردن معیارهای آموزشی مخالفت کنیم.
- since he was resisting arrest, they had to carry him by force.
- چون نمی‌گذاشت بازداشتش کنند مجبور شدند او را به زور ببرند.
verb - transitive verb - intransitive
خودداری کردن، جلوی خود را گرفتن
- I could not resist laughing.
- نمی‌توانستم از خنده خودداری کنم.
noun countable
عایق، روکش، حائل، جلوگیر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resist

  1. verb withstand, oppose
    Synonyms:
    abide abstain from antagonize assail assault battle bear brook buck check combat confront contend continue counteract countervail curb defy die hard dispute duel endure fight back forbear forgo hinder hold hold off hold out against keep from leave alone maintain persevere persist prevent put up a fight refrain refuse remain remain firm repel stand up to stay stonewall struggle against suffer thwart traverse turn down weather
    Antonyms:
    comply conform go along

ارجاع به لغت resist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resist

لغات نزدیک resist

پیشنهاد بهبود معانی