با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Retinue

ˈret̬nuː ˈretɪnjuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
همراهان، خدم و حشم، ملتزمین، نگه‌داری، حفظ
- the king and his retinue
- شاه و ملتزمین رکاب او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retinue

  1. noun A group of attendants or followers
    Synonyms: entourage, suite, following, train, escort, cortege, procession, band, crew, followers, harem, personnel, service, staff

ارجاع به لغت retinue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retinue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retinue

لغات نزدیک retinue

پیشنهاد بهبود معانی