با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Retool

American: ˌriːˈtuːl British: ˌriːˈtuːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
مجدداً با ابزار تجهیز کردن
- to retool a factory for armaments production
- کارخانه‌ای را برای تولید اسلحه ابزارورزی (تجهیز مجدد) کردن
- a period of economic retooling
- دوران نوسامانی اقتصادی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retool

  1. verb Revise or reorganize, especially for the purpose of updating and improving
    Synonyms: revise

ارجاع به لغت retool

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retool» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retool

لغات نزدیک retool

پیشنهاد بهبود معانی