با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Retouch

ˌriːˈtʌtʃ ˌriːˈtʌtʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
دستکاری کردن، (در عکاسی) رتوشه کردن، پرداخت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retouch

  1. verb To improve by making minor changes or additions
    Synonyms: polish, touch up
  2. verb Alter so as to produce a more desirable appearance
    Synonyms: touch up, amend, modify, revise

ارجاع به لغت retouch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retouch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retouch

لغات نزدیک retouch

پیشنهاد بهبود معانی