امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Revenue

ˈrevənuː ˈrevənjuː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    revenues

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
اقتصاد عایدی، نفع، بازده، درآمد، سود سهام link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- annual revenue
- سود سالانه
- source of revenue
- منبع درآمد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد revenue

  1. noun income, profit
    Synonyms:
    acquirement annuity bottom line cash flow credit dividend earnings emolument fruits fund gain gate get gravy handle interest means net pay payoff perquisite proceeds receipt resources return reward salary split stock strength take takings wages wealth yield
    Antonyms:
    debt payment

Collocations

  • the internal revenue service

    (امریکا) اداره‌ی مالیات بر درآمد فدرال

    (آمریکا) اداره‌ی وصول مالیات‌های درون‌مرزی

    (آمریکا) اداره‌ی مالیات بر درآمد

ارجاع به لغت revenue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revenue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/revenue

لغات نزدیک revenue

پیشنهاد بهبود معانی