امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Revert

rɪˈvɜrːt rɪˈvɜːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reverted
  • شکل سوم:

    reverted
  • سوم‌شخص مفرد:

    reverts
  • وجه وصفی حال:

    reverting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb
برگشتن، رجوع کردن، اعاده دادن، برگشت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- After a while he reverted to his addiction.
- پس از چندی به اعتیاد خود بازگشت.
- After the departure of the settlers, the area reverted to desert.
- پس از رفتن کوچ‌گران، آن ناحیه دوباره بیابان شد.
- It is said that the elderly revert to their childhood habits.
- گفته می‌شود که سالمندان به عادات کودکی خود بازگشت می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد revert

  1. verb return to an earlier, less-developed condition
    Synonyms: about-face, backslide, change, come back, decline, degenerate, deteriorate, fall off the wagon, flip-flop, go back, hark back, inverse, invert, lapse, react, recrudesce, recur, regress, relapse, resume, retrograde, retrogress, return, take up where left off, throw back, transpose, turn, turn back
    Antonyms: develop, grow, progress

ارجاع به لغت revert

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revert» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/revert

لغات نزدیک revert

پیشنهاد بهبود معانی