امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Revised

    rɪˈvaɪzd rɪˈvaɪzd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      revises

    • وجه وصفی حال:

      revising

    معنی

    adverb
    تجدید‌نظر شده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد revised

    1. verb Correct
      Synonyms:
      rewritten changed edited revamped reworked improved altered upgraded overhauled scrutinized amended scanned renovated compared reformed developed redone corrected modified reviewed reexamined
      Antonyms:
      retained preserved confirmed
    1. verb To reconsider and change or modify:
      Synonyms:
      corrected
    1. adjective
      Synonyms:
      edited redacted updated overhauled improved altered changed rectified polished redone reorganized restyled emended

    ارجاع به لغت revised

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «revised» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/revised

    لغات نزدیک revised

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return