امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Rewind

    riːˈwaɪnd riːˈwaɪnd riːˈwaɪnd riːˈwaɪnd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      rewound

    • شکل سوم:

      rewound

    • سوم‌شخص مفرد:

      rewinds

    • وجه وصفی حال:

      rewinding

    معنی‌ها

    noun verb - transitive
    (ساعت وغیره) دوباره کوک کردن، (فیلم و غیره) دوباره پیچیدن، برگرداندن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    noun verb - transitive
    هرچیز کوک‌شده یا برگردانده‌شده
    noun verb - transitive
    عمل کوک کردن یا برگرداندن
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت rewind

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rewind» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rewind

    لغات نزدیک rewind

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند