امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rhetorical

-ˈtɔː- / / -ˈtɑː- rɪˈtɒrɪkl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
معانی بیانی، بدیعی، وابسته به فصاحت و بلاغت، لفاظی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a rhetorical question
- پرسش بی‌نیاز به پاسخ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rhetorical

  1. adjective wordy; flowery in speech
    Synonyms: articulate, aureate, bombastic, declamatory, eloquent, embellished, euphuistic, exaggerated, flamboyant, flashy, florid, fluent, glib, grand, grandiloquent, grandiose, high-flown, hyperbolic, imposing, inflated, magniloquent, mouthy, oratorical, ornate, ostentatious, overblown, overdone, overwrought, pompous, pretentious, showy, silver-tongued, sonorous, stilted, swollen, tumescent, tumid, turgid, verbose, vocal, voluble, windy
    Antonyms: concise

ارجاع به لغت rhetorical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rhetorical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rhetorical

لغات نزدیک rhetorical

پیشنهاد بهبود معانی