امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ribbed

rɪbd rɪbd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    ribs
  • وجه وصفی حال:

    ribbing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
شیاردار (در مورد بافتنی) (دارای راه‌راه برجسته)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The ribbed socks were comfortable.
- جوراب‌های شیاردار راحت بودند.
- She wore a ribbed sweater to keep warm in the chilly weather.
- ژاکت شیاردار می‌پوشید تا در هوای سرد گرم بماند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ribbed

  1. verb Subject to laughter or ridicule
    Synonyms:
    razzed teased roasted joked ragged stayed ride needled kidded joshed bantered jested chaffed boned ridiculed
  1. adjective (of the surface) having a rough, riblike texture
    Synonyms:
    costate
  1. adjective Furnished or strengthened with ribs
    Antonyms:
    ribless

ارجاع به لغت ribbed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ribbed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ribbed

لغات نزدیک ribbed

پیشنهاد بهبود معانی