امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rigidity

rɪˈdʒɪdəti rɪˈdʒɪdɪti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rigidities

معنی‌ها

noun
سختی، استحکام، سفتی، خمش‌ناپذیری، انعطاف‌ناپذیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun
سختگیری، شدت عمل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rigidity

  1. noun The quality or state of being stubbornly inflexible
    Synonyms:
    rigidness inflexibility die-hardism grimness implacability implacableness incompliance incompliancy inexorability inexorableness inflexibleness intransigence intransigency obduracy obdurateness relentlessness remorselessness stubbornness
  1. noun The fact or condition of being rigorous and unsparing
    Synonyms:
    austerity hardness harshness rigor rigorousness severity toughness sternness strictness stringency

لغات هم‌خانواده rigidity

  • noun
    rigidity

ارجاع به لغت rigidity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rigidity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rigidity

لغات نزدیک rigidity

پیشنهاد بهبود معانی