با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Riposte

rɪˈpoʊst rɪˈpɒst / / rɪˈpəʊst
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین repost نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار riposte رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پاسخ سریع و دندان‌شکن، حاضرجوابی و واکنش سریع (که اغلب در پاسخ به انتقاد بیان می‌شود)
- our riposte to their accusations
- پاسخ سریع ما به اتهامات آن‌ها
- Sarah's ripost to John's snide comment left him speechless.
- واکنش سارا به اظهارنظر جان او را ساکت کرد.
- His riposte to the insult was swift and cutting.
- واکنش او به این توهین، سریع و کوبنده بود.
noun countable
ورزش (شمشیربازی) ریپوست (حمله (اتک) یا «پری» در پاسخ به حرکت حریف)
- The fencer's riposte caught his opponent off-guard.
- ریپوست این شمشیرباز، حریفش را غافل‌گیر گرفت.
- The fencer waited patiently for his opponent's attack before delivering a devastating riposte.
- این شمشیرباز صبورانه منتظر حمله‌ی حریف خود بود و سپس ریپوست کوبنده‌ای را زد.
verb - intransitive verb - transitive
پاسخ سریع و دندان‌شکن دادن، واکنش سریع نشان دادن (اغلب در پاسخ به انتقاد)
- The writer riposted the negative review.
- نویسنده به این نقد منفی واکنش نشان داد.
- The politician riposted to the criticism.
- این سیاست‌مدار به این انتقاد واکنش نشان داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد riposte

  1. noun A spirited, incisive reply
    Synonyms: comeback, retort, repartee, return, rejoinder, maneuver, reply, replication, thrust, counter
  2. verb To speak or act in response, as to a question
    Synonyms: retort, rejoin, return, answer, reply, respond, come back, repay

ارجاع به لغت riposte

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «riposte» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/riposte

لغات نزدیک riposte

پیشنهاد بهبود معانی