امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rite

raɪt raɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rites

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
فرمان اساسی، مراسم، تشریفات مذهبی، آداب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- marriage rites
- مراسم ازدواج
- hajj rites
- مناسک حج
- courtship rites
- تشریفات خواستگاری
- The Scottish rite of Freemasonry
- آیین اسکاتلندی فراماسونری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rite

  1. noun ceremony, tradition
    Synonyms:
    act celebration ceremonial communion custom form formality liturgy observance occasion ordinance practice procedure ritual sacrament service solemnity

ارجاع به لغت rite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rite

لغات نزدیک rite

پیشنهاد بهبود معانی