با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Riverbed

ˈrɪvərˌbed ˈrɪvərˌbed
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جغرافیا بستر رودخانه، بستر نهر، کف رودخانه
- The heavy rain caused the riverbed to overflow, flooding nearby fields.
- بارش شدید باران باعث طغیان بستر رودخانه و جاری شدن سیل در مزارع مجاور شد.
- The riverbed shimmered under the bright sunlight.
- کف رودخانه زیر نور تابان خورشید می‌درخشید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد riverbed

  1. noun A channel occupied (or formerly occupied) by a river
    Synonyms: river bottom

ارجاع به لغت riverbed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «riverbed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/riverbed

لغات نزدیک riverbed

پیشنهاد بهبود معانی