امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rodent

ˈroʊdnt ˈrəʊdnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rodents

معنی

noun
جانور جونده (مثل موش)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rodent

  1. noun Relatively small placental mammals having a single pair of constantly growing incisor teeth specialized for gnawing
    Synonyms:
    rat beaver biting cavy chinchilla chipmunk gerbil gnawing gopher gnawer guinea-pig hamster hare kangaroo-rat rabbit leporide leveret marmot mole mouse murine muskrat porcupine prairie-dog ratel squirrel vole weasel woodchuck

ارجاع به لغت rodent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rodent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rodent

لغات نزدیک rodent

پیشنهاد بهبود معانی