امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Roots

ruts ruts
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural B2
اجداد، اصل‌ونسب، نیاکان، ریشه، تبار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He's lived in New York for twenty years, but his roots are in France
- بیست سالی در نیویورگ زندگی کرد اما اصل‌ونسبش فرانسوی‌ است.
- I had forgotten my roots in Kansas.
- فراموش کرده بودم که اصل‌ونسبم کانزاسی بود.
noun plural
دلبستگی، علاقه
- He lived in Tulsa for a few years, but never established any roots there
- چند سالی در تالسا زندگی کرد، اما هیچ دلبستگی‌ای به آنجا پیدا نکرد.
- He has no roots for there.
- هیچ دلبستگی‌ای به آنجا ندارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roots

  1. noun ancestry
    Synonyms:
    background birthplace blood breed descent family history family tree genealogy heritage kindred line lineage origin parentage pedigree race

ارجاع به لغت roots

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roots» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roots

لغات نزدیک roots

پیشنهاد بهبود معانی