با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Rosemary

ˈroʊzmeri ˈrəʊzmri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun uncountable
غذا و آشپزی گیاه‌شناسی اکلیلِ کوهی، رزماری، بوته‌ی اکلیلِ کوهی، بوته‌ی رزماری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rosemary

  1. noun Widely cultivated for its fragrant grey-green leaves used in cooking and in perfumery
    Synonyms: rosmarinus-officinalis

ارجاع به لغت rosemary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rosemary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rosemary

لغات نزدیک rosemary

پیشنهاد بهبود معانی